بدون عنوان
آدرینا جون یه مدتی بود که میگفت دوچرخه میخوام و بابا میثم هم فوری رفت برای پرنسس خانم یه دوچرخه خرید مرسی بابایی خیلی هم دوچرخه ش رو دوست داره,هر روز صبح تا بیدار میشه میره سراغ دوچرخش بابا جونش به غیر از دوچرخه,براش دو دست لباس خانگی و یه جفت دمپایی و کفش هم براش خریده بود جیگر مامان داره کم کم به دو سالگیش نزدیک میشه و تو فکر یه تولد برای خوشکل خانم هستم ...
نویسنده :
سارا
12:20